تبلیغات متنی
آزمون علوم پایه دامپزشکی
ماسک سه لایه
خرید از چین
انجام پروژه متلب
حمل خرده بار به عراق
چت روم
ایمن بار
Bitmain antminer ks3
چاپ ساک دستی پلاستیکی
برتر سرویس
لوله بازکنی در کرج
شهر رمان

شهر رمان
وبلاگدهی رایگان
آمارگیر
تعداد آنلاین : 0
بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
هفته گذشته : 1
ماه گذشته : 1
سال گذشته : 25
بازدید کل : 56
کل مطالب : 9
نظرات : 0

سلاممممممممممممم . ميخوام اول از همه يكي از رماناي خودمو بذارم كه سبكش همخونه و ازدواج زوري و ايناس . اميدوارم خوشتون بياد .

 

خلاصه ي رمان : رمان در مورد زندگي دختري ۱۶ ساله به نام اوينه كه پدرش تو ۱۴ سالگي اوين مرده و مادرش دوباره با دوست صميمي پدرش جميل ازدواج كرده و جميل رفتار خوبي با اوين نداره . جميل يه پسرم به نام نيما داره كه ۲۰ سالشه اما با اوين بسيار مهربونه و مثل خواهر خودش اونو دوست داره . يك روز جميل به خاطر پول اوين رو مجبور به ازدواج با يك پسر ثروتمند ميكنه . اونم عقد دائميييييييييييييييييييييييي !

 

 

واي چه شود . من خودم از اين سبك رمانا خيلي خوشم مياد . ۸۰ در صد رماناي ايراني هم موضوعشون همينه . من همين امروز شروع به نوشتم ميكنم . راستي خواهشششششششششششش ميكنم نظر بديد . اونايي كه خودشون مدير وبلاگ هستن ميدونن من چي ميگم . ما كلي وقت ميذاريم و مطلب ميذاريم و زحمت ميكشيم . البته بايد بگم به خودمونم چيزي نميرسه اما بازم با نظراي شما عزيزان جون ميگيريم . در ضمن شما مياين وبلاگو بازديد ميكنين زورتون مياد يك نظر كوچولو بديد ؟‌كار سختي نيست كه . فوقش ۲ دقيقه طول ميكشه . تو رو خدا نظر بديد پس !

 

باي !

  موضوعات مرتبط: رمان چرا من بايد اجباري ازدواج كنم ؟ ( نوشته ي خودم ) ,

برچسب ها : ,

[ چهارشنبه 14 آبان 1393 ] [ 14:50 ] [ ترنج ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

میدونی چرا بین انگشتای دست فاصلست ؟ چون یه روزی میاد که این فاصله پر میشه
آرشيو مطالب
امکانات وب